مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. بیست و یکمین بخش از این مجموعه رادیویی به جنجالآفرینی در «مناظرههای انتخاباتی سال ۸۸» میپردازد.
-----------------------------------------------------
سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۸۸ است.
ساعت ۱۰:۳۰ شب به وقت تهران است که مناظره تلویزیونی محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، دو نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شروع میشود.
خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران از جمعیت خالی شده و بسیاری از مردم پای تلویزیونهای خود یکی از مهمترین مناظره تاریخ جمهوری اسلامی، بین دو نامزد ریاست جمهوری را نگاه میکنند.
محمود احمدینژاد که برای دومین بار کاندیدای ریاست جمهوری شده از همان ابتدا با حملاتی تند و طرح اتهاماتی علیه برخی ازمقامات جمهوری اسلامی جنجالی بزرگ را به وجود میآورد:
علاوه بر انتقادات تند محمود احمدینژاد، علیه رؤسای جمهور پیشین ایران، او در این مناظره بسیاری از مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی و خانواده آنها، از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی، علیاکبر ناطق نوری و چندین نفر دیگر را به فساد متهم میکند.
محمود احمدینژاد، در انتهای مناظره پرونده زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، را روبهروی او میگیرد و میگوید او به صورت غیرقانونی، مدرک کارشناسی ارشد و دکترا گرفته است:
در روزهای بعد برخی از رسانهها از این مناظره به عنوان «منازعهای» بیسابقه یاد میکنند که در آن محمود احمدینژاد به «افشاگری» علیه دولتهای سابق پرداخت و میرحسین موسوی او را « قانونگریز» و «خیالباف» خواند.
ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار، در گفتوگو با رادیو فردا در خرداد سال ۱۳۸۸:
دقایقی پس از اینکه مناظره محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی تمام میشود، خیابانها و میادین تهران مملو از طرفداران این دو نامزد میشود و هر کدام از طرفین تا پاسی از نیمه شب، شعارهایی در حمایت از نامزد خود و یا علیه نامزد رقیب سر میدهند.
صبح روز بعد از مناظره جنجالبرانگیز افرادی که در جریان مناظره از سوی محمود احمدینژاد متهم شده بودند، خواهان پاسخگویی از صدا و سیما میشوند و یا اعلام میکنند علیه گفتههای محمود احمدینژاد شکایت میکنند.
ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار، در گفتوگو با رادیو فردا در خرداد سال ۱۳۸۸:
در روزهای بعد بيش ۵۰ تن از روحانيون بلندپايه قم اين اظهارات محمود احمدینژاد را محکوم میکنند و روزنامه محافظهکار «جمهوری اسلامی» در سرمقاله خود با انتقاد شدید از رفتار محمود احمدینژاد آن را «سقوط اخلاقی» میخواند و مینویسد که این مناظره به جای اینکه مناظره باشد تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و ارکان آن بود.
چهاردهم خرداد ماه سال ۱۳۸۸ است. روز بعد از مناظره آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از نامزدهای انتخابات میخواهد که «برای اثبات خود» به نفی دیگری روی نیاورند.
با وجود توصیههای آیتالله خامنهای، محمود احمدینژاد در روزهای بعد و در آستانه مناظره تلویزیونی با مهدی کروبی تهدید میکند و میگوید که اين تازه آغاز راه «افشاگری»های من است.
شب مناظره با مهدی کروبی فرا میرسد و محمود احمدینژاد دوباره با افشاگری علیه رقیبش جنجالی تازه میآفریند:
۲۴ خرداد فرا میرسد. ساعاتی پس از پایان رأیگیری، محمود احمدینژاد به عنوان پیروز انتخابات اعلام میشود. هزاران تن از هوادران میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به نتایج انتخابات اعتراض دارند. آنها دست به تجمعات اعتراضی در خیابانها میزنند.
اما در دیگر سوی ماجرا محمود احمدینژاد در جمع هوادران خود سخنرانی میکند و مخالفان نتایج انتخابات در خیابانها را «خس و خاشاک» خطاب میکند:
این سخنرانی خشم معترضان به نتایج انتخابات را بیشتر میکند. خیابانهای تهران تا ماهها صحنه سرکوب معترضان توسط حاکمیت میشود. دهها نفر در جریان اعتراضها کشته و هزاران نفر بازداشت میشوند. بازداشتیهایی که پس از چهار سال هنوز تعدادی از آنها در زندان هستند.
-----------------------------------------------------
سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۸۸ است.
ساعت ۱۰:۳۰ شب به وقت تهران است که مناظره تلویزیونی محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، دو نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شروع میشود.
خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران از جمعیت خالی شده و بسیاری از مردم پای تلویزیونهای خود یکی از مهمترین مناظره تاریخ جمهوری اسلامی، بین دو نامزد ریاست جمهوری را نگاه میکنند.
محمود احمدینژاد که برای دومین بار کاندیدای ریاست جمهوری شده از همان ابتدا با حملاتی تند و طرح اتهاماتی علیه برخی ازمقامات جمهوری اسلامی جنجالی بزرگ را به وجود میآورد:
«بنده در برابر یک کاندیدا نیستم. در برابر مجموعهای هستم که با محوریت آقای هاشمی و همکاری آقای موسوی و آقای خاتمی، علیه بنده حرکت کردهاند...»
علاوه بر انتقادات تند محمود احمدینژاد، علیه رؤسای جمهور پیشین ایران، او در این مناظره بسیاری از مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی و خانواده آنها، از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی، علیاکبر ناطق نوری و چندین نفر دیگر را به فساد متهم میکند.
«این چه نحوه هزینه کردن است؟ از کجا میآید؟ یک مورد، رشت الکتریک، بدون هیچ مزایدهای دادند به دوستان آقای کرباسچی، همسر آقای کرباسچی، همسر آقای قبه، کارخانه را از بیخ تراشیدند، زمینش را بفروشند و دهها مورد این طور. ۴۰۰ هکتار زمین در هرمزگان گرفتند، مردم برای دو هکتار که چهار تا جوان سر کار بروند، لنگند. بیقانونی اینهاست جناب آقای موسوی. استات اویل بیقانونی است که طرف میآید اینجا محاکمه و محکوم میشود، از زندان فراری داده میشود و به خارج میرود، و تهش پسر آقای هاشمی است. بیقانونی در پسران بعضی از این آقایانی است که امروز از شما حمایت میکنند. پسر آقای ناطق چه طور میلیاردر شد؟ خود آقای ناطق چطور دارد زندگی میکند؟ اینها حامیان شما هستند. بیقانونی آنهاست جناب آقای موسوی!»
محمود احمدینژاد، در انتهای مناظره پرونده زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، را روبهروی او میگیرد و میگوید او به صورت غیرقانونی، مدرک کارشناسی ارشد و دکترا گرفته است:
«من اینجا پروندهای دارم مال یک خانم. شما میشناسیدش، در تبلیغات انتخاباتی کنار شما مینشیند. بر خلاف تمام قوانین کشور، همزمان که کارمند بوده دو تا رشته فوق لیسانس خوانده، یکی در دانشگاه آزاد. دکترا گرفته بدون کنکور و بعد در رشته غیرمرتبط دانشیار و استادیار شده، بدون اینکه شرایطش را داشته باشد، رئیس دانشگاه شده. اینها بیقانونی است.»
در روزهای بعد برخی از رسانهها از این مناظره به عنوان «منازعهای» بیسابقه یاد میکنند که در آن محمود احمدینژاد به «افشاگری» علیه دولتهای سابق پرداخت و میرحسین موسوی او را « قانونگریز» و «خیالباف» خواند.
ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار، در گفتوگو با رادیو فردا در خرداد سال ۱۳۸۸:
«آقای احمدینژاد دایره کشمکش خود با مخالفان را در این مناظره بسیار وسیعتر کرد. با نام بردن از دولت آقای هاشمی رفسنجانی و دولت آقای خاتمی، و کشیدن پای ناطق نوری به میدان، آقای کرباسچی، فرزندان آقای هاشمی، آقای صفایی فراهانی و دیگران و حتی همسر مهندس موسوی، خانم دکتر زهرا رهنورد، میدان کشمکش را بسیار باز کرد. گویی آقای احمدینژاد، چیزی و سندی و مخالفتی و موضع روشنی علیه میرحسین موسوی در اختیار نداشت تا بتواند با اتکا به آن سیاستهای دولت موسوی را مورد نقد قرار دهد. بلکه از طریق نقد سیاستهای دولتهای مورد حمایت ایشان، یا به عبارتی مورد احترام ایشان، مثل دولت اقای هاشمی و دولت آقای خاتمی، سعی در فروپاشاندن امید مردم به ایجاد تغییر، با کاندیداتوری مهندس موسوی کرد.»
دقایقی پس از اینکه مناظره محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی تمام میشود، خیابانها و میادین تهران مملو از طرفداران این دو نامزد میشود و هر کدام از طرفین تا پاسی از نیمه شب، شعارهایی در حمایت از نامزد خود و یا علیه نامزد رقیب سر میدهند.
صبح روز بعد از مناظره جنجالبرانگیز افرادی که در جریان مناظره از سوی محمود احمدینژاد متهم شده بودند، خواهان پاسخگویی از صدا و سیما میشوند و یا اعلام میکنند علیه گفتههای محمود احمدینژاد شکایت میکنند.
ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار، در گفتوگو با رادیو فردا در خرداد سال ۱۳۸۸:
«به نظر میرسد آقای احمدینژاد ناچار بود در آشکارا سخن از کسانی به زبان بیاورد که در پشت ماجرای کشور، کانونهای قدرت را تشکیل دادهاند. گویی خودش رسالت پیامبرگونهای بر عهده گرفته، برای مبارزه با این کانونهای قدرت. کانونهای قدرتی از قبیل هاشمی رفسنجانی، حزب مشارکت، آقای خاتمی، ناطق نوری، و حتی پارهای از علما و مراجع تقلید. به این ترتیب آقای احمدینژاد، جسورانهترین مواضع را گرفت و پایداری خودش را بر مواضعش چه در ارتباط با مسائل بینالمللی و سیاستهای بینالمللی ایران در دوره دولتش، و چه در ارتباط با مسائل داخلی. این پایداری و پافشاری روی اصول، سیاستها و دیدگاههایش نشان داد که آقای احمدینژاد در دوره بعدی، در صورت پیروزی در انتخابات، آماده عقبنشینی نیست.»
در روزهای بعد بيش ۵۰ تن از روحانيون بلندپايه قم اين اظهارات محمود احمدینژاد را محکوم میکنند و روزنامه محافظهکار «جمهوری اسلامی» در سرمقاله خود با انتقاد شدید از رفتار محمود احمدینژاد آن را «سقوط اخلاقی» میخواند و مینویسد که این مناظره به جای اینکه مناظره باشد تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و ارکان آن بود.
چهاردهم خرداد ماه سال ۱۳۸۸ است. روز بعد از مناظره آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از نامزدهای انتخابات میخواهد که «برای اثبات خود» به نفی دیگری روی نیاورند.
«انسان نمیپسندد که ببیند نامزدی، چه در نطقهای تبلیغاتی، چه در سخنرانی، چه در تلویزیون، چه در غیر تلویزیون، برای اثبات خود متسول شود به نفی آن دیگری، آن هم با استدلالهای گوناگون. به نظر من این درست نیست. من با مناظره و معارضه و گفتوگو و انتقاد، مخالفتی ندارم. اما سعی کنید این در چارچوبهای درست شرعی و دینی انجام بگیرد.»
با وجود توصیههای آیتالله خامنهای، محمود احمدینژاد در روزهای بعد و در آستانه مناظره تلویزیونی با مهدی کروبی تهدید میکند و میگوید که اين تازه آغاز راه «افشاگری»های من است.
شب مناظره با مهدی کروبی فرا میرسد و محمود احمدینژاد دوباره با افشاگری علیه رقیبش جنجالی تازه میآفریند:
«من هیچکس را به فساد متهم نمیکنم. من میگویم آقای کروبی، شما که نیروی انقلاب هستید، از آقای شهرام جزایری برای چه پول گرفتید؟ به من اگر کسی پول داده بیاورید، سندش را منتشر کنید، همه بدانند. یک ۳۰۰ میلیون است و یک ۲۰۰ میلیون که در پرونده است. ۳۰۰ میلیون را ایشان تأیید کرد، ۲۰۰ میلیون در پرونده -او گفته، من تأیید نمیکنم- ایشان باید بگوید. ۳۰۰ میلیون هفت هشت سال پیش. ۳۰۰ میلیون آن موقع، چه قدر الان است؟ چرا به شما این پول را داد؟ شما آدم سیاسیای هستید. هیچ سؤال نکردید برای چه آمد این پول را به جنابعالی داد؟»
۲۴ خرداد فرا میرسد. ساعاتی پس از پایان رأیگیری، محمود احمدینژاد به عنوان پیروز انتخابات اعلام میشود. هزاران تن از هوادران میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به نتایج انتخابات اعتراض دارند. آنها دست به تجمعات اعتراضی در خیابانها میزنند.
اما در دیگر سوی ماجرا محمود احمدینژاد در جمع هوادران خود سخنرانی میکند و مخالفان نتایج انتخابات در خیابانها را «خس و خاشاک» خطاب میکند:
«در ایران، در انتخابات، ۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بودند. حالا چهارتا خس و خاشاک این گوشهها یک کاری میکنند، بدانید این رودخانه زلال ملت، جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.»
این سخنرانی خشم معترضان به نتایج انتخابات را بیشتر میکند. خیابانهای تهران تا ماهها صحنه سرکوب معترضان توسط حاکمیت میشود. دهها نفر در جریان اعتراضها کشته و هزاران نفر بازداشت میشوند. بازداشتیهایی که پس از چهار سال هنوز تعدادی از آنها در زندان هستند.