مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. بیست و دومین بخش از این مجموعه رادیویی به جنجال در زمینه «مبارزه با فساد» میپردازد.
-----------------------------------------------------
سوم تیرماه سال ۱۳۸۴ است.
-----------------------------------------------------
سوم تیرماه سال ۱۳۸۴ است.
محمود احمدینژاد پیروز انتخابات ریاست جمهوری اعلام میشود. او از همان ابتدا وعده مبارزه با مفاسد اقتصادی و مالی را در کشور میدهد. در هر شهری که میرود، وعده میدهد، وعده مبارزه با فساد در نظام بانکی و اداری، وعده مبارزه با رانتخواران یا به تعبیر او دستاندازان و چپاولگران بیتالمال.
«یک موردش همین بغل دست تهران. یک آقایی بیش از هزار و ۷۰۰ هکتار زمنی تصرف کرده. بالاخره دولت که تا الان پیگیریهایش نتیجه نداده است. این یک قلمش است. حالا میخواهید ۴۰۰ تا و ۷۰۰ تا و ۳۰۰ تای جاهای دیگر را هم بگویم. چطور میشود یک نفر هزار و ۷۰۰ هکتار زمین را تصرف کند و سالها طول بکشد که دولت از دستش در بیاورد. این چه طور حمایت میشود؟ اسمش را چه میگذارید؟ بعضی میگیوند مافیا، شما اسمش را بگذارید شمافیا! ما روی اسم بحث نداریم. اما شما آیا اعتقاد ندارید که شبکهای است که دارد پشتیبانی میکند؟ یک نفر متخلف ۱۰ سال طول میکشد که مجازات شود و ۲۰ دفعه کش و قوس پیدا میکند. معلوم است که پشتیبانی میشود...»
داود دانشجعفری اولین وزیر اقتصاد و دارایی دولت محمود احمدینژاد در ۱۳۸۷ از دولت کنار گذاشته شد. او در روز مراسم تودیع خود پرده از بخشی از سخنرانیهای به تعبیر او غیرکارشناسی رئیسجمهور ایران در زمینه مبارزه با مفاسد بر میدارد. اشاره مستقیم وزیر اقتصاد به سخنرانی احمدینژاد در رابطه با واردات سیگار و امتیازات ویژه در این رابطه بود. محمود احمدینژاد:
«دخانیات ما آمده گفته آقا من امتیاز واردات سیگار را به جای اینکه دست یک نفر باشد، آزاد میگذارم، هر کس که میخواهد، طبق مقررات و ظوابط بهداشتی و عوارض گمرکی، سیگار وارد کند. یک کس دیگری هم آمده که حالا آدم به ظاهر سالمی است و گفته من بدون قاچاق، بدون تقلب، بدون رشوه میخواهم سیگار وارد کنم. این آقایی که هنوز هم در یکی از مراکز است و زیاد هم مصاحبه میکند و ادعاهای خیلی گنده میکند و تحلیلهای عجیب و غریب، این آقا را صدا زده، گفته تو میخواهی سیگار وارد کنی؟ گفته خب –اجازه بدهید، مشخصاتش را گفتم، متوجه میشوید، ببینید فردا صدا از کجا در میآید. همانجاست- صدایش کرده است که آقا تو میخواهی سیگار وارد کنی؟ گفت خب بله، گفته باید پنج میلیارد به فلان آقا بدهی. گفته برای چه من باید بدهم؟ گفته مگر نمیخواهی سیگار وارد کنی؟ گفته بله خب من میخواهم وارد کنم، من عوارض قانونی را میپردازم و سیگار استانداردی که مورد قبول بهداشت است وارد میکنم، گفته نه خیر نمیشود، تو تا این پول را ندهی امکان ندارد که بتوانی سیگار وارد کنی...»
داود دانشجعفری بر این بخش از سخنرانی محمود احمدینژاد انگشت میگذارد. او میگوید که در حال حاضر واردات سیگار در کشور کاملاً آزاد است و هیچ امتیاز انحصاری به کسی داده نشده است. مجید محمدی، تحلیلگر مسائل ایران در آمریکا:
«آقای احمدینژاد صحنهای را مشاهده میکردند، در پایان دولت آقای خاتمی، از جمع عظیمی از فقرا و بیکاران و حاشیهنشینان. میخواستند اینها را به عنوان پایگاه اجتماعی خودشان در عرصه قدرت، و در واقع یک قدرت همیشگی را بسازند. از این جهت رفتند به سراغ این دیدگاه که یک اشرافیت در جمهوری اسلامی شکل گرفته که البته نماد این اشرافیت را هم آقای هاشمی قرار دادند. یک دوگانه هاشمی-ضدهاشمی درست کردند. منتها مشکلی که آقای احمدینژاد پیدا کرد این بود که نتوانست آقای خامنهای را در کل دوره با خودش همراه داشته باشد.»
محمود احمدینژاد در بخش دیگری از سخنرانی خود در شهر قم، به نکته دیگری هم اشاره میکند که بعداً داود دانشجعفری، وزیر اقتصاد و دارایی، در زمان استعفایش این گفتهها را نیز «اشتباه و شتابزده» میخواند:
«من به آقای وزیر اقتصاد، گفتم آقای وزیر اقتصاد، چرا این دو کارخانه هستند که هر دو یک چیز تولید میکنند. هر دو هم یک اندازه خریدند و فروختند، این سه میلیارد تومان فروخته و آن هم سه میلیارد تومان. علت چیست که این یکی ۳۰۰ میلیون تومان مالیات داده است اما این یکی سه میلیون تومان هم مالیات نداده است. »
داود دانشجعفری از این جهت این سخنان را «اشتباه و شتابزده» میداند که به اعتقاد او بررسیهایش نشان داد، چنین موضوعی هیچ سابقهای در سازمان مالیاتی ندارد.
برخی از منتقدین اصولگرا، محمود احمدینژاد را متهم میکنند که برخلاف گفتههای او مبنی بر مبارزه با فساد، خودش در برابر رسیدگی به اتهام فساد اقتصادی اطرافیانش، «مقاومت و سنگاندازی» میکند. الیاس نادران، نماینده مجلس، در یک گفتوگوبا تلویزیونی دولتی ایران:
«ببینید، پرونده بیمه ایران مطرح شده، متهمینی داشته و همه متهمین، الا یک متهم دستگیر شدهاند. در مواجهه اول خبر آمد از ریاست جمهوری که آقای رئیسجمهور موافقت کردند که آن متهم هم مورد بازپرسی قرار بگیرد و مثل بقیه متهمین رسیدگی شود. بعد رئیس دفتر ایشان یا دفتر ریاست ایشان، نمیدانم حالا به هر صورت از داخل نهاد یک اطلاعیهای صادر شد که ایشان نه تنها مخالفند که مقاومت کردهاند و نباید این کار صورت بگیرد.»
در مقابل این قبیل انتقادات، محمود احمدینژاد مخالفان دولتش را به فسادهای میلیاردی متهم میکند. او حتی برخی از مراکز قدرت و تصمیمگیر در ایران را متهم به همراهی با مفسدین و مافیای اقتصادی میکند:
«هنوز هستند کسانی که از امتیازات ویژه، از اطلاعات ویژه، سوء استفاده میکنند و ثروت میاندوزند. عامل دومی که موجب تبعیض است، گمرکات است. کسانی که وارد میکنند، کسانی که خارج میکنند، آن قدر برخی از شبکههای انحصار، قدرتمندند که حتی در مراجع تصمیمگیری، مراجع قانونگذاری، آن چیزی که خودشان میخواهند را به تصویب میرسانند.»
سخنرانیها و گفتههای جنجالبرانگیز محمود احمدینژاد در مورد فساد در کشور پایانی ندارد. در کمتر سخنرانی است که او از واژههایی همانند مبارزه با «ویژهخواران»، «غارتگران»، « زمینخواران و دستاندازان به بیتالمال» و یا « پاک کردن دستان خبیث اخلاگران اقتصادی» استفاده نکند. فریدون خاوند، اقتصاددان ساکن پاریس:
«ریشههای اقتصادی فساد در واقع یکی اقتصاد دولتی ایران است و دوم اقتصاد نفتی ایران. تمرکز بخش بسیار گستردهای از اقتصاد در دست دولت، در واقع امکانات بسیاری زیادی را فراهم میآورد برای اینکه اشخاصی بتوانند، با دستیابی به قدرت سیاسی برای خودشان منافع فردی و مالی درست کنند. در این شرایط فعالیت نهادهای معروف به شبه دولتی را هم باید مورد توجه قرار داد که به هیچکدام از دستگاههای رسمی حساب پس نمیدهند و در این میان حضور روزافزون نظامیان هم هست، بهویژه شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران در عرصههای اقتصادی. در کنار این عوامل به عوامل سیاسی هم باید توجه کنیم. یکی نبود نهادهای واقعی قضایی است و قوانین مؤثر برای مبارزه با فساد. وجود دیکتاتوری در ایران و اینکه احزاب و سازمانهای آزادی وجود ندارند که بتوانند نظارت کنند بر اداره کشور.»
چند سال از دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد میگذرد و وعدههای مبارزه با فساد او همچنان ادامه دارد. با وجود آنکه در دولت او بزرگترین پرونده فساد مالی تاریخ جمهوری اسلامی ایران، به میزان سه هزار میلیارد تومان اتفاق افتاد، اما باز هم او خبر از یک «لیست» میدهد که در «جیب» خود دارد. لیستی از نام صدها نفر از مفسدان اقتصادی:
«من اواخر سال گذشته نامهای به ریاست محترم قوه قضائیه نوشتم و حدود ۲۵۰ نفر را که در بخشهای مختلف در زمین، جاهای دیگر به نظر ما میآمد که کاری کردهاند که خارج از قوانین است، اینها را معرفی کردیم و درخواست کردیم که رسیدگی قضایی شود. »
او قبل از اینکه اعلام کند این لیست را به قوه قضاییه داده است، بارها گفته بود که قصد انتشار این لیست را دارد. اما هیچ گاه این فهرست منتشر نمیشود.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه، هم در واکنش به سخنان محمود احمدینژاد میگوید که اگر رئیسجمهور لیستی از مفسدان دارد اعلام کند.
«بعضی وقتها از بعضی از مسئولین اعلام میشود ما مفسدین اقتصادی را اعلام میکنیم. خب اعلام بکنید..»
هشت سال وعدههای مبارزه با فساد محمود احمدینژاد تمامی ندارد. وعدههایی که به تعبیر صادق زیبا کلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه، «عوامفریبی، پوپولیسم و بازی کردن با احساسات مردم بود که محمود احمدینژاد میخواست در هیئت یک قهرمان و رابینهود خود را در بین مردم مطرح کند».