(در ادامه بررسی میزان نفش آمریکا و بریتانیا در وقایع ۲۸ مرداد، در مقالات پیشین دیدیم که بر پایه منابع CIA، این سازمان اطلاعاتی، طرحی گسترده برای سرنگون کردن محمد مصدق تهیه کرد و سعی کرد با اقداماتی چون انتشار مقالات ضد مصدق در روزنامهها و تهدید و آدمربایی، دولت او را تضعیف کند. همزمان دولت بریتانیا در عرصه بینالمللی به شکل علنی با تحریم نفت ایران، دولت مصدق را در تنگنای اقتصادی قرار داد. وقتی تابستان سال ۳۲ از راه رسید، گویی همه چیز برای ضربه نهایی و سرنگون ساختن مصدق آماده بود.)
آخرین قدم برای انجام کودتا علیه محمد مصدق، همراه کردن شاه ایران با کودتا بود.
آنطور که مارک گازیوروسکی، استاد دانشگاه تولین و نویسنده چندین کتاب درباره نقش CIA در رویدادهای سال ۳۲ میگوید، برخلاف تبلیغات رایج مخالفان شاه، همراه کردن محمدرضا شاه با کودتا کار سادهای نبوده است.
او میگوید: «شاه در ابتدای امر هیچ تمایلی به فعالیت علیه مصدق نداشت. تیم CIA که کودتا را رهبری میکرد به این نتیجه رسید که اگر شاه با نقشه کودتا همراهی کند و فرمانهای سلطنتی برکناری مصدق و نخستوزیری زاهدی را امضا کند، برای آنها بسیار مفید است. چون اگر شاه این کار را میکرد، کودتا قانونی میشد و اگر او این فرمانها را امضا نمیکرد، غیرقانونی میشد و این تفاوت بزرگی بود.»
محمدرضا شاه هر چند جوان بود اما تا این زمان نشانههای بسیاری از فعالیت و عملکرد او هست که نشان میدهند با عرصه سیاست داخلی ایران و سازوکارهایش به هیچ جه بیگانه نبود.
یرواند آبراهامیان، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در نیویورک معتقد است که شاه اصولا میدانست که همکاری با نقشه یک سازمان اطلاعاتی – امنیتی خارجی علیه نخستوزیری که نفت را ملی کرده، چه تاثیر عمیقی بر وجهه ملیاش خواهد داشت.
آبراهامیان در تشریح موقعیت سیاسی شاه در برابر نقشه CIA میگوید: «نقش شاه در این ماجرا شبیه به یک تراژدی یونانی است. شاه از نظر سیاسی آنقدر آگاه بود که بداند ملی کردن نفت یک مساله ملی است و چیزی نیست که کسی بتواند با آن مخالفت کند، چون اگر شما با ملی کردن نفت مخالفت میکردید، تمام وجهه ملی خودتان را از دست میدادید. چون اینطور به نظر میرسید که دارید با دشمن همکاری میکنید. برای همین خیلی مراقب بود که در انظار عمومی مخالف ملی کردن نفت به نظر نیاید. همینطور مراقب بود که به نظر نیاید که او در حال تضعیف مصدق است، هر چند که پشت پرده و در مجلس شورای ملی برای تضعیف مصدق، تلاش میکرد. و چون تصورش کاملا درست بود، وقتی با کودتا موافقت کرد، اعتبار ملی خود را زیر سئوال برد.»
اما شاه به این راحتی زیر بار کودتا نرفت. برعکس چنانکه از اسناد آمریکاییها بر میآید، آنها تلاش دامنهدار و خستگی ناپذیری کردند تا شاه را به نقشه خود همراه کنند.
گازیوروسکی تلاش آمریکاییها برای جلب نظر شاه را چنین شرح میدهد: «آنها ابتدا یک افسر بازنشسته آمریکایی را که در دهه ۴۰ سالها در ایران سر کرده بود و شاه را میشناخت، فرستادند تا او را قانع کند. آنها ملاقات کردند ولی او نتوانست شاه را قانع کند. بعد شاهزاده اشرف – خواهر دوقلوی شاه – را مخفیانه به تهران فرستادند تا با او ملاقات کند. این کار هم فایده نداشت. بعد یکی از ماموران اطلاعاتی بریتانیا به نام اسدالله رشیدیان را نزد او فرستادند. او هم نتوانست شاه را قانع کند که از نقشه حمایت کند. سرانجام کرمیت روزولت، فرمانده عملیات چندین بار با شاه ملاقات کرد و به شاه اطلاع دادند که بهرحال این کودتا حتی بدون اجازه او انجام خواهد شد و او بالاخره پذیرفت.»
در واقع شاه بعد از مقاومت بسیار در برابر تقشه کودتا، وقتی به این نقشه پیوست که با یک تهدید جدی روبهرو شد.
چنانکه یرواند آبراهامیان میگوید بر اساس اسناد موجود، شاه در نهایت نه تنها تحت فشار یک ضربالاجل قرار گرفته بود، بلکه سرنوشت تاج و تخت خود را نیز در گرو همراهی یا عدم همراهی با کودتا میدید.
این مورخ میگوید: «آمریکاییها به شاه اولتیماتوم دادند و گفتند که چه با ما همراهی بکنی یا نه، ما کودتا را اجرا میکنیم. و اگر به کودتا نپیوندی، ما به هیچ وجه تضمین نمیکنیم که تو بعد از کودتا همچنان شاه باشی یا حتی اینکه نظام پادشاهی را حفظ کنیم. با چنین اولتیماتومی بود که شاه در آخرین روزها تصمیم گرفت که به کودتا بپیوندد.»
نسخه آمریکایی روایت ۲۵ مرداد
بالاخره روزهای سرنوشت ساز مرداد ماه از راه رسیدند و در زمانی که بحران سیاسی کشور به دلیل برپایی رفراندوم انحلال مجلس شورای ملی، به اوجی کم سابقه رسیده بود، ماموران CIA تصمیم گرفتند نقشه نهایی خود را اجرا کنند.
بر مبنای روایت متکی به اسناد CIA، تمامی اتفاقات منتهی به روز ۲۵ مرداد، بخشی از نقشه CIA برای سرنگونی مصدق بوده اند؛ از امضای دو فرمان برکناری مصدق و نخستوزیری زاهدی در روز ۲۲ مرداد تا دستگیری نزدیکان مصدق و ابلاغ فرمان با تانک و زرهپوش توسط سرهنگ نصیری، فرمانده گارد شاهنشاهی؛ نقشهای که با دستگیری سرهنگ نصیری عملا شکست خورد.
بر مبنای روایت متکی به اسناد CIA، تمامی اتفاقات منتهی به روز ۲۵ مرداد، بخشی از نقشه CIA برای سرنگونی مصدق بوده اند؛ از امضای دو فرمان برکناری مصدق و نخستوزیری زاهدی در روز ۲۲ مرداد تا دستگیری نزدیکان مصدق و ابلاغ فرمان با تانک و زرهپوش توسط سرهنگ نصیری، فرمانده گارد شاهنشاهی؛ نقشهای که با دستگیری سرهنگ نصیری عملا شکست خورد.
نقش CIA در این وقایع که در برخی منابع از آن با نام «کودتای ۲۵ مرداد» یاد میکنند، تا حدی پر رنگ است که حتی در برخی منابع و روایتهای طرفداران شاه نیز این نقش تایید شده است.
در واقع مبنای اصلی اختلاف نظر، فاصله رویدادهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد و مشخصا اتفاقات روز ۲۸ مرداد است.
گروهی از پژوهشگران معتقدند که CIA از فردای ۲۵ مرداد و شکست نقشه اولیه، عقبنشینی نکرد. مارک گازیوروسکی در این دسته مورخین است.
روایت مارک گازیروسکی بر مبنای نوشتههای فرمانده عملیات CIA و همچنین مصاحبه با مامورانی که خود در این عملیات دست داشتهاند چنین است:
«به محض اینکه گروه اول نظامیان بازداشت شدند، باقی نظامیان که قرار بود در این حالت اقداماتی انجام دهند، نقشه کودتا را به کلی کنار گذاشتند. بدین ترتیب نقشه اولیه کودتا در شب ۲۵ مرداد به کلی از هم پاشید. صبح ۲۶ مرداد رادیو وقوع کودتا را اعلام کرد و نظامیان وفادار به مصدق هم در این روز، تعدادی دیگر از دستاندرکاران کودتا را بازداشت کردند. همزمان به دنبال بازداشت ژنرال زاهدی هم بودند. از اینجا CIA و مشخصا شخص کرمیت روزولت، به یک نقشه جدید و بداهه روی آوردند. اول اینکه عدهای را اجیر کردند که خودشان را عضو حزب توده جا بزنند و تظاهرات کنند و شهر را به هم بریزند تا هم مردم را و هم نظامیان و روحانیون را از تسلط احتمالی کمونیستها بترسانند. در همین زمان حزب توده هم یک تظاهرات بزرگ برگزار کرد که خیلیها را به وحشت انداخت و روشن نیست که CIA چقدر در برگزاری آن دست داشته. آنها همچنین فرمانهای شاه را که دولت مخفی کرده بود، به شکل علنی و در سطح گسترده منتشر کردند. هنوز خیلی از ایرانیها شاه را دوست داشتند و وقتی معلوم شد که او مصدق را برکنار کرده، آنها به مخالفت با مصدق روی آوردند.»
و این تنها بخشی از اقداماتی است که بر اساس اسناد آمریکایی توسط ماموران CIA انجام شده و بخشی از یک توطئه پیچیده برای سرنگونی مصدق است.
مهمترین بخش فعالیتهای CIA که به سقوط نخستوزیر منجر شد در روز ۲۸ مرداد رخ داد؛ فعالیتهایی که از سوی گروهی از پژوهشگران هوادار شاه زیر سئوال میروند.
(در بخش بعدی سقوط خواهیم شنید که بر اساس منابع آمریکایی، CIA در روز ۲۸ مرداد چه کرد و مخالفان بر مبنای چه استدلالی، این اسناد را زیر سؤال میبرند.)