مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. بیست و هشتمین بخش از این مجموعه رادیویی به جنجال در مورد «کاغذپاره خواندن قطعنامههای سازمان ملل متحد» میپردازد.
-----------------------------------------------------
سوم تیر ماه سال ۱۳۸۴ است.
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران میشود و در بیشتر سخنرانیهای او موضوع هستهای ایران، عنوان ثابتی است. تند و بیمهابا در این باره با کشورهای غربی و سازمان ملل متحد سخن میگوید. حامیان او هم شعار میدهند: «انرژی هستهای، حق مسلم ماست».
شورای امنیت سازمان ملل برای اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران ۳۰ روز فرصت میدهد. دو هفته از این فرصت میگذرد و محمود احمدینژاد اعلام میکند که ایران، موفق به «تکمیل چرخه سوخت هستهای» شده است:
اروپا مجموعه مشوقهایی به ایران پیشنهاد میکند، به شرط آنکه از آن بخش از برنامه اتمیاش که نگرانکننده توصیف شده، چشمپوشی کند.
محمود احمدینژاد در واکنش به این خواسته میگوید که «تصور میکنند که با یک بچه چهار ساله طرفند که بگویند چند گردو یا شکلات به او میدهیم و طلا را از دست او میگیریم».
پرونده ایران به شورای امنیت میرود، اما محمود احمدینژاد تشکیل پرونده برای ایران را «شرمآور» میخواند. سعید محمودی، استاد حقوق بینالملل در سوئد، در گفتوگو با رادیو فردا در سال ۱۳۸۵ میگوید که اعلام چرخه سوخت هستهای ایرا ن تأثیر جدی بر روند مذاکرات گذاشت:
شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا در دی ماه سال ۱۳۸۵، قطعنامه ۱۷۳۷ را تصویب میکند. رئیسجمهور ایران در همایشی با اشاره به اینکه ایران فنآوری تولید سوخت را هم اکنون در اختیار دارد، میگوید که «این قطار در حال حرکت است و ترمز و دنده عقب ندارد، چون ما ترمز و دنده عقب را کنده و دور انداختیم».
رئیسجمهور ایران، در سخنرانی دیگری مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل متحد را زیر سؤال میبرد و میگوید که «شما خیال کردید دور هم جمع بشوید، سرتان را در برف کنید و برای خودتان کاغذ پاره صادر کنید، میتوانید در اراده پولادین ملت ایران تأثیر بگذارید». او بعد از این هم بارها و در سخنرانیهای مختلف از قطعنامههای شورای امنیت، به عنوان «کاغذ پاره » یاد میکند:
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، نظام قطعنامه ۱۷۳۷ را خطرناک میداند و از طرفهای درگیر در پرونده هستهای ایران میخواهد که «وارد میدانهای خطرناک نشوند».
حسین موسویان، یکی از اعضای سابق تیم هستهای ایران، هم به رسانهها میگوید که «این واقعیت را باید بپذیریم که ورود به شورای امنیت ساده است، اما خارج شدن از آن سخت. همچنان که کشورهایی که به شورای امنیت رفتهاند، مفتخر و پیروز از آن خارج نشدهاند». سعید محمودی، استاد حقوق بینالملل:
اردیبهشت سال ۱۳۸۶ است. در شرایطی که کمتر از یک ماه به پایان مهلت شورای امنیت، پس از صدور قطعنامه دوم باقی مانده است، محمود احمدینژاد بار دیگر این قطعنامه را بیتأثیر ارزیابی میکند و خطاب به کشورهای غربی میگوید که «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا خسته شوید!».
تقریباً یک سال بعد از قطعنامه دوم، قطعنامه سوم شورای امنیت سازمان ملل صادر میشود. محمود احمدینژاد این قطعنامه را بستهای از «هدایا» توصیف میکند و میگوید که این قطعنامه فاقد اعتبار حقوقی و فنی است، و اهمیتی ندارد.
حسین مرعشی، از اعضای ارشد حزب کارگزاران، به خبرگزاری فارس میگوید که تحریک کردن و متحد کردن دشمن پشت مرزهای کشور در حالی که پرونده هستهای روی میز است، هنر مدیریت نیست.
بهمن آقایی دیبا، کارشناس روابط بینالملل هم میگوید که اینکه جمهوری اسلامی قطعنامههای مجامع بینالمللی را بیاهمیت جلوه میدهد، موجب بیاعتبار شدن دولت ایران میشود:
خرداد ماه سال ۱۳۸۹ است. شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامه ۱۹۲۹ را صادر میکند. چهارمین قطعنامهای که محمود احمدینژاد باز هم آن را سیاسی و بیارزش میداند:
«ملت ایران برای قطعنامههای شما پشیزی ارزش قائل نخواهد بود.»
در دو سال آخر دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، اتحادیه اروپا و آمریکا به همراه تعدادی دیگر از کشورهای دنیا همانند استرالیا و کانادا و ژاپن، تحریمهای شدیدی را علیه ایران آغاز میکنند که سختترین بخش این تحریمها، تحریم مالی و نفت ایران است.
این تحریمها، تأثیرات زیادی در وضعیت اقتصادی ایران میگذارد. محمود احمدینژاد دیگر کمتر میگوید که قطعنامهها و تحریمها تأثیری ندارد. او حتی به مسئولینی که میگویند تحریمها تأثیر چندانی بر اقتصاد ایران ندارد و ناتوانی دولت در مدیریت تحریمها بر اقتصاد کشور آسیب میرساند، سخت انتقاد میکند. گفتوگوی یک خبرنگار با محمود احمدینژاد:
محمود احمدی نژاد پس از نزدیک به هشت سال از دوران ریاست جمهوریاش و کاغذ پاره خواندن قطعنامههای سازمان ملل میگوید که تحریم ضربات فراوانی بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرده است.
-----------------------------------------------------
سوم تیر ماه سال ۱۳۸۴ است.
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران میشود و در بیشتر سخنرانیهای او موضوع هستهای ایران، عنوان ثابتی است. تند و بیمهابا در این باره با کشورهای غربی و سازمان ملل متحد سخن میگوید. حامیان او هم شعار میدهند: «انرژی هستهای، حق مسلم ماست».
شورای امنیت سازمان ملل برای اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران ۳۰ روز فرصت میدهد. دو هفته از این فرصت میگذرد و محمود احمدینژاد اعلام میکند که ایران، موفق به «تکمیل چرخه سوخت هستهای» شده است:
«با کمال افتخار اعلام میکنم که از امروز کشور عزیز ایران، در زمره کشورهای تولیدکننده صنعتی سوخت هستهای قرار میگیرد.»
اروپا مجموعه مشوقهایی به ایران پیشنهاد میکند، به شرط آنکه از آن بخش از برنامه اتمیاش که نگرانکننده توصیف شده، چشمپوشی کند.
محمود احمدینژاد در واکنش به این خواسته میگوید که «تصور میکنند که با یک بچه چهار ساله طرفند که بگویند چند گردو یا شکلات به او میدهیم و طلا را از دست او میگیریم».
پرونده ایران به شورای امنیت میرود، اما محمود احمدینژاد تشکیل پرونده برای ایران را «شرمآور» میخواند. سعید محمودی، استاد حقوق بینالملل در سوئد، در گفتوگو با رادیو فردا در سال ۱۳۸۵ میگوید که اعلام چرخه سوخت هستهای ایرا ن تأثیر جدی بر روند مذاکرات گذاشت:
«قبل از تاریخ ۱۰ آوریل که این خبر اعلام شد، اساس کار در غرب این بود که ایران را بر اساس مذاکره راضی کنند که اصلاً به این مرحله نرسد. یعنی اطلاعاتی که در غرب بود، در هر صورت در آن اندازه نبود که ایران واقعاً از نظر دستیابی به فنآوری، تا این حد پیش رفته و این مطلب که عمومی شد، برای خیلیها موجب تعجب شد، و بر روند مذاکرات تأثیر گذاشت و علتش هم این بود که از آن به بعد ایران از موضع دیگری در مذاکرات شرکت میکرد، از موضع کشوری که حداقل به مراحل اولیه دستیابی به فنآوری سخت هستهای دسترسی پیدا کرده است. به عبارت دیگر، از دیدگاهها خیلیها به مرحله بدون بازگشت دست پیدا کرده بود و البته این تأثیرش این بود که نوع خواستههای غرب از ایران، به کلی متفاوت شد و لحن مذاکره هم به کلی عوض شد.»
شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا در دی ماه سال ۱۳۸۵، قطعنامه ۱۷۳۷ را تصویب میکند. رئیسجمهور ایران در همایشی با اشاره به اینکه ایران فنآوری تولید سوخت را هم اکنون در اختیار دارد، میگوید که «این قطار در حال حرکت است و ترمز و دنده عقب ندارد، چون ما ترمز و دنده عقب را کنده و دور انداختیم».
رئیسجمهور ایران، در سخنرانی دیگری مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل متحد را زیر سؤال میبرد و میگوید که «شما خیال کردید دور هم جمع بشوید، سرتان را در برف کنید و برای خودتان کاغذ پاره صادر کنید، میتوانید در اراده پولادین ملت ایران تأثیر بگذارید». او بعد از این هم بارها و در سخنرانیهای مختلف از قطعنامههای شورای امنیت، به عنوان «کاغذ پاره » یاد میکند:
«من که همان روز اول نظرم را گفتم. گفتم اینها یک کاغذپاره است. واقعاً هم کاغذپاره است. شما الان در ایران بچرخید، ببینید چه کسی حساس است به اینها. آنها اشتباه میکنند، ملت ایران از یک مرزی عبور کرد. از یک مرز توانمندی و اقتدار عبور کرد و آنها دیگر دستشان به ملت ایران نمیرسد.»
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، نظام قطعنامه ۱۷۳۷ را خطرناک میداند و از طرفهای درگیر در پرونده هستهای ایران میخواهد که «وارد میدانهای خطرناک نشوند».
حسین موسویان، یکی از اعضای سابق تیم هستهای ایران، هم به رسانهها میگوید که «این واقعیت را باید بپذیریم که ورود به شورای امنیت ساده است، اما خارج شدن از آن سخت. همچنان که کشورهایی که به شورای امنیت رفتهاند، مفتخر و پیروز از آن خارج نشدهاند». سعید محمودی، استاد حقوق بینالملل:
«الان تمام انرژی دو طرف و بهخصوص ایران، بر این معطوف است که چه نوع تحریمهایی علیه ایران اعمال خواهد شد. اصلاً راجع به این صحبت نیست که این تحریمها بالاخره یک روزی به هر دلیلی قرار است برداشته شود. بنابراین روزی که قرار است این تحریمها برداشته شود، مجدداً باید اعضای شورای امنیت همه توافق با این مسئله بکنند و در آن مرحله است که احتمالاً حداقل امریکا این اصرار را خواهد کرد که تا تمام خواستههای خود را از ایران نخواهد (همان طور که در مورد کره شمالی هم این این اصرار را داشته) و کاملاً راضی نباشد، این تحریمها را برنخواهد داشت. بنابراین منظور این است که اعمال تحریمها خیلی ساده است [اما] برداشتنشان بسیار بسیار مشکل است. به همین دلیل هم در معادلات سیاسی باید این حساب را کرد که آیا پرداختن یک هزینه خیلی سنگین، در ۱۰ سال، ۱۵ سال، یک سال، هر چند مدت آینده برای برداشتن تحریمها اینقدر ارزش این را دارد که در حال حاضر ایران روی مواضع خودش اصرار داشته باشد یا نه.»
اردیبهشت سال ۱۳۸۶ است. در شرایطی که کمتر از یک ماه به پایان مهلت شورای امنیت، پس از صدور قطعنامه دوم باقی مانده است، محمود احمدینژاد بار دیگر این قطعنامه را بیتأثیر ارزیابی میکند و خطاب به کشورهای غربی میگوید که «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا خسته شوید!».
«من پیغام دادم به یکیشان. گفتم این قطعنامهها که شما میدهید برای ما مثل دستمالی است که مصرف شده است. فقط به درد زبالهدانی میخورد...»
تقریباً یک سال بعد از قطعنامه دوم، قطعنامه سوم شورای امنیت سازمان ملل صادر میشود. محمود احمدینژاد این قطعنامه را بستهای از «هدایا» توصیف میکند و میگوید که این قطعنامه فاقد اعتبار حقوقی و فنی است، و اهمیتی ندارد.
«اینها خیال میکردند وقتی قطعنامه اول را بدهند، قبلش حتی واقعاً فکر میکردند اسم قطعنامه را بدهند، ملت ایران دستش را بالا میآورد. گفتند میخواهیم قطعنامه بدهیم، دیدند که نه اینجا خبری نیست. هی به ما پیغام میدادند آقای متن تهیه کردهایم، [به طور] زیرمیزی میدادند به ما، یک مطالبی مینوستند، میگفتند آقا این قرار است تصویب شود، یک خرده بترسید، بعد میدیدند نه اینجا کسی نمیترسد. گفتند میبریم قطعنامه صادر میکنیم، خب ببرید قطعنامه صادر کنید. صادر کردند اول، دوم، سوم. من آنجا اعلام کردم از طرف ملت ایران، گفتم اینقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان متلاشی بشود. کاغذپاره است. اعتباری ندارد. مشروعیت ندارد و اثری هم ندارد. البته از آن طرفی چرا. الان دارند حسرت میخورند، میگویند عجب اشتباهی کردیم که اقتصاد ایران را از اقتصاد جهان جدا کردیم برای اینکه به زمینش بزنیم، حالا که بحران اقتصادی شده، همه جای دنیا دچار مشکل شده، اقتصاد ایران [اما] سر حال است و دارد جلو میرود. باید از آنها تشکر کنیم دیگر و بگوییم دست شما درد نکند.»
حسین مرعشی، از اعضای ارشد حزب کارگزاران، به خبرگزاری فارس میگوید که تحریک کردن و متحد کردن دشمن پشت مرزهای کشور در حالی که پرونده هستهای روی میز است، هنر مدیریت نیست.
بهمن آقایی دیبا، کارشناس روابط بینالملل هم میگوید که اینکه جمهوری اسلامی قطعنامههای مجامع بینالمللی را بیاهمیت جلوه میدهد، موجب بیاعتبار شدن دولت ایران میشود:
«از بابت اینکه دولت ایران این طور تصمیمات جامعه بینالمللی را چه در مورد شورای حکام و چه در مورد شورای امنیت و قطعنامههای متعددی که صادر کرده، همه اینها را ایران مرتب کاغذپاره و اسناد بیاهمیت، مضحک و از این جور عناوین به آنها میدهد، ولی همه اینها پلههایی از یک نردبان یا قطعاتی از یک هیبت کلی هستند که در جهت بیاعتبار کردن دولت ایران و در جهت منزوی کردنش پیش میرود.»
خرداد ماه سال ۱۳۸۹ است. شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامه ۱۹۲۹ را صادر میکند. چهارمین قطعنامهای که محمود احمدینژاد باز هم آن را سیاسی و بیارزش میداند:
«ملت ایران برای قطعنامههای شما پشیزی ارزش قائل نخواهد بود.»
در دو سال آخر دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، اتحادیه اروپا و آمریکا به همراه تعدادی دیگر از کشورهای دنیا همانند استرالیا و کانادا و ژاپن، تحریمهای شدیدی را علیه ایران آغاز میکنند که سختترین بخش این تحریمها، تحریم مالی و نفت ایران است.
این تحریمها، تأثیرات زیادی در وضعیت اقتصادی ایران میگذارد. محمود احمدینژاد دیگر کمتر میگوید که قطعنامهها و تحریمها تأثیری ندارد. او حتی به مسئولینی که میگویند تحریمها تأثیر چندانی بر اقتصاد ایران ندارد و ناتوانی دولت در مدیریت تحریمها بر اقتصاد کشور آسیب میرساند، سخت انتقاد میکند. گفتوگوی یک خبرنگار با محمود احمدینژاد:
خبرنگار: «آقای لاریجانی، رئیس مجلس، در مصاحبه اخیرشان با یکی از خبرگزاریها، گفته بودند که تحریم تأثیر چندانی بر وضعیت فعلی اقتصاد ندارد...»
محمود احمدینژاد: «خب لابد تصمیمات ایشان اثر دارد. اگر تحریم اثر ندارد لابد (خنده احمدینژاد و برخی از حاضران). گفتم بعضیها فقط موقع خوشی هستند حالا من خیلی احترام زیادی برای ایشان قائلم ولی بالاخره ایشان که میدانند وضع چه خبر است. ایشان میداند چقدر نفت فروش میرود و چه طور بانک مرکزی برای جابهجایی ارز و تأمین نیازهای کشور تلاش میکند.»
محمود احمدینژاد: «خب لابد تصمیمات ایشان اثر دارد. اگر تحریم اثر ندارد لابد (خنده احمدینژاد و برخی از حاضران). گفتم بعضیها فقط موقع خوشی هستند حالا من خیلی احترام زیادی برای ایشان قائلم ولی بالاخره ایشان که میدانند وضع چه خبر است. ایشان میداند چقدر نفت فروش میرود و چه طور بانک مرکزی برای جابهجایی ارز و تأمین نیازهای کشور تلاش میکند.»
محمود احمدی نژاد پس از نزدیک به هشت سال از دوران ریاست جمهوریاش و کاغذ پاره خواندن قطعنامههای سازمان ملل میگوید که تحریم ضربات فراوانی بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرده است.