(در بخشهای پیشین دیدیم که بر اساس اسناد آمریکایی، CIA نقشه پیچیدهای را برای تضعیف دولت مصدق اجرا کرد و بخش عمده آنچه در روز ۲۵ مرداد رخ داد نیز، همه بر اساس همین نقشه بود. در قسمت قبلی هم روایت روزهای بعد از ۲۵ مرداد را بر اساس اسناد آمریکایی مرور کردیم و دیدیم که بر اساس این اسناد، ماموران CIA در روزهای ۲۶ و ۲۷ مرداد تلاش کردند که با اجیرکردن گروهی، با ایجاد هرج و مرج به وحشت عمومی دامن بزنند و با انتشار فرمان برکناری مصدق، او را بیاعتبار کنند. در این قسمت به بررسی گفتههای آمریکاییها درباره وقایع روز ۲۸ مرداد میپردازیم.)
اگر مبنای روایت وقایع روز ۲۸ مرداد سال ۳۲ را اسنادی چون «گزارش ویلبر» یا خاطرات کرمیت روزولت، افسر ارشد CIA در تهران قرار دهیم، آنچه در روز ۲۸ مرداد در تهران رخ داد، یکسره کار ماموران آمریکایی بوده است.
این روایت شباهت بسیاری به روایتی دارد که از فردای سرنگونی محمد مصدق، از سوی هواداران او تبلیغ شد.
مارک گازیوروسکی، استاد دانشگاه تولین که میگوید در جریان تحقیقاتش با ماموران CIA که در این عملیات دست داشتهاند بیواسطه مصاحبه کرده، با استناد به گفتههای آنان و دیگر اسناد موجود، معتقد است کرمیت روزولت، بعد از فعالیتهای دو روز ۲۶ و ۲۷ مرداد، به دنبال راهی بود تا تظاهراتی بزرگ به نفع شاه راه بیاندازد.
گازیوروسکی میگوید: «CIA رفت سراغ راهی برای سازماندهی مردم در خیابان تا بتواند آن را به یک تظاهرات بزرگ تبدیل کند و کودتا را اجرا کند. به تدریج آنها به این نتیجه رسیدند که صبح ۲۸ مرداد، این جمعیت را در خیابان سازماندهی کنند و این کار را از طریق کانالهای مختلفی انجام دادند. جزئیات کامل این کانالهای ارتباطی برای سازماندهی گندهلاتها در خیابان هنوز روشن نیست. صبح ۲۸ مرداد این گروه اجیر شده از سوی CIA به خیابان آمدند و همزمان، واحدهای نظامی که برای کودتای اصلی اجیر شده بودند هم از پادگان بیرون آمدند و در خیابانهای کلیدی تهران مستقر شدند. آنها اشغال ساختمانهای مهم دولتی را آغاز کردند و به تدریج کودتا اجرا شد. تا غروب نقاط مهمی مانند ستاد ارتش و ساختمان رادیو را اشغال کردند.»
گازیوروسکی می گوید در این مدت فضلالله زاهدی در خانه یکی از ماموران CIA مخفی بوده و بعد از اینکه به او خبر میدهند عملیات کودتا با موفقیت در حال انجام است، او از این مخفیگاه CIA در تهران خارج شده و همراه با تعدادی از نظامیان هوادار کودتا که از سوی CIA اجیر شده بودند، به ساختمان رادیو رفته و خود را نخستوزیر قانونی اعلام کرده است.
پول CIA
یکی از مهمترین بخشهای رسواکننده عملیات CIA که در تمام این سالها، به یکی از مهمترین ابعاد اختلاف نظرها تبدیل شده است، پولی است که ماموران آمریکایی میگویند در ایران خرج کردند تا بتوانند این عملیات را انجام دهند.
مارک گازیوروسکی میگوید هنوز دقیق روشن نیست که CIA برای اجرای این عملیات و اجیر کردن عدهای از گندهلاتها و نظامیان و همچنین متحد کردن مخالفان برجسته مصدق، چقدر هزینه کرده است.
او میگوید: «احتمالا CIA رقمی بین یک تا سه میلیون دلار خرج کرده. بخشی از این پول یکی دو ماه جلوتر به خود زاهدی داده شده بود که دستکم ۱۳۵ هزار دلار بوده. به نظر میآید که زاهدی با این پول هیچ کاری نکرد و آن را فقط گذاشت توی جیبش. در واقع یکی از ماموران CIA که در این عملیات دست داشت به من گفت که زاهدی با این پول یک ویلای بسیار زیبا در سوئیس خرید که بعدها در همان ویلا دوران بازنشستگی خود را طی کرد. بخشی از پول هم برای انتشار مقالات ضدمصدق در روزنامههای ایران هزینه شده بود. این هزینه شامل تهیه مقاله، ترجمه مقالات به فارسی و پرداخت رشوه به مدیران روزنامهها بود. در دو ماه منتهی به کودتا هم اقدامات مخفیانهای در راستای تضعیف دولت انجام شد. مثلا ماموران CIA با بمب دستساز به چند مسجد حمله کردند. یا از طریق تلفن، روحانیون را تهدید میکردند. که برای این کارها هم پولهایی هزینه شد.»
اما در جریان اظهارات ماموران CIA که نقشه سرنگونی مصدق را در تهران اجرا کردند، این تنها فضلالله زاهدی نیست که متهم است از آمریکاییها پول گرفته است.
آنگونه که مارک گازیوروسکی میگوید، دومین چهره سرشناس پایتخت که نامش به عنوان گیرنده پول مطرح شده، آیتالله ابوالقاسم کاشانی است؛ روحانی بانفوذی که از ماهها قبل از کودتای ۲۸ مرداد به جبهه مخالفان مصدق پیوسته بود و خود تلاش دامنهداری برای تضعیف قهرمان ملی کردن نفت انجام میداد.
با این حال مارک گازیوروسکی که کتابهای «محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران» و «سیاست خارجی آمریکا و شاه» را نوشته و بخش عمدهای از پژوهشهای آکادمیک خود را به تحقیق درباره وقایع ۲۸ مرداد اختصاص داده، معتقد است که نفش آیتالله کاشانی در نقشه آمریکاییها مبهم است.
شواهدی هست که نشان میدهند شاید CIA از آیتالله کاشانی علیه مصدق استفاده کرده. دو نفر از ماموران CIA که در کودتا دست داشتند، در مصاحبههای جداگانه به من گفتند که به واسطههایی پول دادهاند تا آنها پول را به دست کاشانی برسانند و او خرج سازماندهی جمعیت در خیابان بکند. ولی آن ماموران مطمئن نبودند که پول به دست کاشانی رسیده یا نه و این احتمال را هم مطرح میکردند که شاید واسطهها، پولها را برای خودشان برداشتهاند و به کاشانی ندادهاند.مارک گازیوروسکی
گازیوروسکی میگوید: «شواهدی هست که نشان میدهند شاید CIA از آیتالله کاشانی علیه مصدق استفاده کرده. دو نفر از ماموران CIA که در کودتا دست داشتند، در مصاحبههای جداگانه به من گفتند که به واسطههایی پول دادهاند تا آنها پول را به دست کاشانی برسانند و او خرج سازماندهی جمعیت در خیابان بکند. ولی آن ماموران مطمئن نبودند که پول به دست کاشانی رسیده یا نه و این احتمال را هم مطرح میکردند که شاید واسطهها، پولها را برای خودشان برداشتهاند و به کاشانی ندادهاند. ولی قطعا کاشانی در این مقطع با مصدق مخالف بود.»
منتقدان ایرانی
این روایت متکی به منابع آمریکایی، به کلی از سوی پژوهشگران منتقد مصدق رد میشود و به رغم اینکه حتی CIA در سال ۲۰۱۳ میلادی، به شکل رسمی دست داشتن در وقایع ۲۸ مرداد را تایید کرده، اما کماکان گروهی معتقدند که در ۲۸ مرداد، اعتراض مردمی مخالفان مصدق و وفاداری گروهی از ارتشیان به شاه منجر شد تا عدهای تظاهرات کنند و تانکها به خیابان بیایند.
جلال متینی، نویسنده کتاب «نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق» از این دسته پژوهشگران است.
متینی میگوید: «آمریکا و انگلستان قطعا مشغول فعالیتهای مفصلی بودند برای سقوط مصدق. آما آنچه اسناد نشان میدهد این است که در ۲۵ مرداد، آمریکا احساس کرد که کودتا شکست خورده. به همین جهت بود که عنوان کتاب کرمیت روزولت (که ازش یک قهرمانی هم ساختند)، بود ‘ضدکودتا’. یعنی او ۲۵ مرداد را که مصدق در برابر فرمان شاه تسلیم نشد، کودتا نامگذاری کرد و ۲۸ مرداد را ضدکودتا. آمریکاییها تصور کردند دکانشان بعد از ۲۵ مرداد بسته است. رئیس مجلس، سیدالوالقاسم کاشانی و طرفدارانش در برابر مصدق بودند. آیتالله بهبهانی بود. آیتالله بروجردی بود. اینها همه میترسیدند که مملکت کمونیستی بشود.»
هوشنگ نهاوندی، یکی دیگر از پژوهشگرانی که سالها بعد به سمتهایی چون وزارت علوم نیز رسید، معتقد است تظاهرات روز ۲۸ مرداد لزوما خودجوش نبود و شبکههای مخفی افسران بازنشسته به همراه هواداران آیتالله کاشانی و چند گروه سیاسی دیگر، به شکل سازماندهی شده این تظاهرات را آغاز کردند. اما اینکه این اقدام، برنامهریزی ماموران CIA بود و در راس آنها، ابتکارات کرمیت روزولت، دلیل اصلی آغاز این اعتراضها بوده، از نظر او درست نیست.
نهاوندی میگوید: «بعد از شکست ماجرای ۲۵ مرداد و پذیرفته نشدن فرمان عزل توسط مرحوم دکتر مصدق، دستوران وزارت امور خارجه آمریکا موجود است و منتشر شده که در آنها آمده به هر نحو شده باید با دکتر مصدق کنار آمد. و در روز ۲۸ مرداد - این هم اسنادش هست – که گروه CIA برای پیکنیک رفته بودند به جاجرود. داستانهایی که کرمیت روزولت درباره ۲۸ مرداد گفته مطلقا قابل اعتماد نیستند و افسانهسراییاند.»
هوشنگ نهاوندی تنها کسی نیست که حرفهای کرمیت روزولت و میزان نقش او را در کودتای ۲۸ مرداد زیر سئوال میبرد.
هم روزولت که در خاطراتش CIA را همه کاره ۲۸ مرداد نشان داده و هم گازیوروسکی و همکار سرشناسش مالکوم برن که معاون آرشیو امنیت ملی در دانشگاه جرج واشنگتن آمریکاست، یک مخالف همیشگی و سرسخت دارند: اردشیر زاهدی – فرزند فضلالله زاهدی و کسی که در جریان تلاشهای منتهی به نخستوزیری پدرش، نقشی بسیار پررنگ ایفا کرده ...
(در بخش بعدی سقوط، اردشیر زاهدی به روایت CIA از وقایع ۲۸ مرداد پاسخ میدهد. مبنای استدلال مخالفان برای زیر سئوال بردن منابع آمریکایی چیست؟ از آن سو پژوهشگران آمریکایی در دفاع از منابع موجود چه میگویند؟ آیا واقعا CIA در تلاش است تا خود را مسئول کاری جا بزند که انجام نداده؟ به همه این سئوالات در قسمت بعدی سقوط پاسخ خواهیم داد.)