(در بخشهای پیشین، آنچه در روز ۲۸ مرداد رخ داد را به نقل از منابع آمریکایی مرور کردیم. برخی منتقدان، CIA و مشخصا مامور ارشد این سازمان در ایران – کرمیت روزولت را به اغراق در نقش خود متهم میکنند. در این قسمت اعتبار منابع آمریکایی و همچنین اسناد منتشر شده در سال ۲۰۱۳ را بررسی میکنیم.)
کتاب خاطرات کرمیت روزولت، فرمانده عملیات سرنگونی مصدق در تهران، همزمان با انقلاب ایران منتشر شد؛ یک قصه پرماجرا که در آن، روزولت نقش اولی شجاع و مبتکر است.
او در این کتاب همزمان با بیان اطلاعات گستردهاش درباره اهمیت استراتژیک ایران و تحلیلهای جدی و عمیقش از عرصه سیاست بینالملل، تعریف میکند که چگونه ماموریتی به ظاهر شکست خورده را به یک پیروزی مهم تبدیل کرده است.
اعتبار او از فردای انتشار این کتاب زیر سؤال رفت. طرفداران شاه و زاهدی از سویی و شرکت نفت بریتانیا یا BP از سویی دیگر آنچه را در این کتاب چاپ شده بود، دروغ و گزافه خواندند. حتی CIA هم در آن زمان که روزولت دیگر از این سازمان خارج شده بود، از محتوای این کتاب دلخوشی نداشت.
شکایت رسمی شرکت نفت بریتانیا – BP - از کتاب موجب شد تا در دومین نسخه آن، تمامی ارجاعات به شرکت نفت بریتانیا یا همان شرکت نفت ایران و انگلیس، حذف شوند.
یکی از استدلالهای اردشیر زاهدی – فرزند فضلالله زاهدی - برای رد کتاب کرمیت روزولت، زمان انتشار کتاب است. روزولت کتابش را در فاصله کوتاهی بعد از سقوط شاه منتشر کرد.
زاهدی میگوید: «اگر اینها راست میگویند، چرا در تمام این سالها که این اتفاق افتاد تا زمانی که ایران در سال ۵۷ سقوط کرد، هیچ حرفی نزدند؟»
هم روزولت و هم CIA از سوی منتقدانشان متهمند که نقش خود را در ماجرای سرنگونی محمد مصدق، پررنگتر از آنچه که بوده نشان دادهاند.
مشخصا بر اساس روایت روزولت، بریتانیا نقش چندانی در سقوط مصدق نداشته است.
ضمن اینکه برخی منتقدین معتقدند علت سکوت دنبالهدار سازمان CIA در برابر اتهام دست داشتن در سقوط مصدق این بود که از نقش به گفته آنها اغراقشده خود در این کودتا، در جریان تبلیغات سنگین ضدکمونیستی سالهای جنگ سرد بهره میبرده و در واقع خود را در نبرد با کمونیسم، موفق و مهمتر از آنچه در دنیای واقعی بوده، تصویر میکرده است.
گزارش ویلبر
وقتی صحبت از اغراق نقش CIA در ماجرای ۲۸ مرداد است، یرواند آبراهامیان، مورخی که در شصتمین سالگرد وقایع ۲۸ مرداد، کتابی با نام «کودتا» منتشر کرد، به منبعی اشاره میکند که از نظر او، زیر سؤال بردن اعتبار آن آسان نیست: گزارش دونالد ویلبر؛ از طراحان عملیات آژاکس که گزارش خود را یک سال بعد از کودتا نوشت و نوشتههایش در سال ۲۰۰۰ در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شدند.
اگر اینها راست میگویند، چرا در تمام این سالها که این اتفاق افتاد تا زمانی که ایران در سال ۵۷ سقوط کرد، هیچ حرفی نزدند؟اردشیر زاهدی
آبراهامیان معتقد است ویلبر دلیلی برای اغراق نداشته است و می گوید: «آن کتاب برای انتشار عمومی نوشته نشده بود و مثلا قرار نبود که به مردم آمریکا بگوید CIA چقدر مهم است. این متن به عنوان یک کتابچه آموزشی برای ماموران CIA نوشته شده بود. به اعتقاد من، این کتاب یک تحلیل دقیق است درباره اینکه کودتا چگونه رخ داد و ویلبر هیچ قصدی برای اغراق نداشت. جایی که شاید مساله باشد این است که او تلاش کرد نقش بریتانیا را کمرنگ نشان دهد. در واقع رقابت بین آمریکا و بریتانیا است بر سر اینکه کدام نقش مهمتری داشتهاند.»
این میان شباهت برخی منابع مستقل از یکدیگر درباره آنچه ماموران CIA در سال ۳۲ در ایران انجام دادند، یکی دیگر از شواهدی است که مارک گازیوروسکی، محقق آمریکایی رویدادهای این سال بر آن انگشت میگذارد.
گازیوروسکی میگوید: «وقتی من درباره این موضوع تحقیق کردم در ۳۰ سال گذشته، شباهتهای مهمی بین کتاب ضدکودتای کرمیت روزولت با گفتههای ماموران CIA که خودم با آنها مصاحبه کردم و همچنین اسنادی که سال ۲۰۰۰ منتشر شد دیدم. در هر سه منبع که از هم مستقل هستند، نقش CIA بسیار مهم توصیف شده. برای همین من فکر میکنم که CIA، با اختلاف زیاد از باقی عوامل، بازیگر کلیدی این وقایع بوده و کاملا با آنچه اردشیر زاهدی میگوید مبنی بر اینکه این یک قیام مردمی بوده، مخالفم.»
وی همچنین در اثبات اینکه آنچه در روز ۲۸ مرداد رخ داده یک «قیام مردمی» نبوده، به عکسهایی اشاره میکند که از این روز باقی ماندهاند. گازیوروسکی میگوید که در تمامی این عکسها، تعداد معترضین و مخالفان مصدق در خیابانها، بسیار محدود و اندکند.
او میگوید: «قطعا عدهای مخالف مصدق بودند و به دلیل همین مخالفت، به جمعیت اجیر شده پیوستند. ولی آنها تاثیر گذار نبودند و در نهایت این واحدهای نظامی بودند که مصدق را سرنگون کردند. آنها هم توسط CIA سازماندهی شده بودند.»
قانون «آزادی اطلاعات»
این میان قوانین انتشار اسناد محرمانه در ایالات متحده نیز چندان بر وفق مراد هواداران شاه و زاهدی کار نمیکنند. بر اساس قانون «آزادی اطلاعات» در آمریکا (The USA Freedom Act)، دولت این کشور موظف است که به مرور زمان اسناد محرمانه قدیمی را منتشر کند.
این قانون در دهه ۶۰ میلادی تصویب شده و یک هدف ساده دارد: به شهروندان آمریکایی اجازه میدهد که از کار دولتشان سردربیاورند و بفهمند پشت پرده چه خبر است.
بنیاد غیردولتی «آرشیو امنیت ملی آمریکا» در دانشگاه جرج واشنتگتن، از جمله مراکز مطالعاتی است که با کمک این قانون، درخواستهایی برای انتشار اسناد محرمانه ارائه میکند.
این بنیاد سرانجام در سال ۲۰۱۳ میلادی موفق شد که همزمان با شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، بخشی از اسناد CIA را منتشر کند که به شکل رسمی اثبات میکنند CIA در سقوط مصدق دست داشته است.
این اسناد ابتدا در اختیار مالکوم برن، معاون آرشیو امنیت ملی و مدیر پژوهشهای این مرکز قرار گرفتند و در نهایت نیز، در سال ۲۰۱۳ با نظارت و ویراستاری او منتشر شدند. او پژوهشگری است که همراه با مارک گازیوروسکی، در سال ۲۰۰۴ میلادی کتاب «محمد مصدق و کودتای سال ۱۹۵۳ در ایران» را نوشته است.
مالکوم برن در پاسخ به این سؤال که اسناد جدید چه اهمیتی دارند؟ میگوید: «این اسناد به دلایل مختلفی مهمند، ولی اصلیترین اهمیتشان این است که برای نخستین بار به شکل رسمی دست داشتن CIA در کودتا اعلام شده. پیش از این هیچگاه اعلام رسمی در این زمینه از سوی دولت آمریکا و مشخصا CIA وجود نداشته و تنها اظهارنظرهای پراکنده بوده؛ اظهارنظرهایی مانند گفتههای دستاندرکاران یا وزیر امور خارجه وقت، مادلین آلبرایت یا رئیسجمهوری وقت، بیلکلینتون که به شکل غیرمستقیم از فعالیتهای آمریکا حرف زده بودند. ولی همیشه دولت آمریکا و CIA، از تایید رسمی این دخالت خودداری میکردند.»
وی در عین حال معتقد است که به جز مساله تایید رسمی دخالت CIA، هیچ اطلاعات تازهای در این اسناد وجود ندارد.
اما در نقطه مقابل آمریکا، بریتانیاییها گویا چندان برای انتشار اسناد محرمانه در ارتباط با وقایع ۶۰ سال پیش عجلهای ندارند. آنها حتی گاه بر انتشار اسناد آمریکایی نیز تاثیر میگذارند و بخشهای مربوط به دخالت بریتانیا، از اسناد آمریکایی حذف میشوند.
مالکوم برن و سازمانش کماکان از CIA خواستهاند که اسناد بیشتری در ارتباط با وقایع سال ۳۲ منتشر کنند.
هرچند که CIA میگوید به دلیل مشکل نداشتن جای کافی، ناچار شده در سالها پیش، بخشی از این اسناد را نابود کند، اما مالکوم برن معتقد است که در راستای شفافیت هر چه بیشتر، هنوز اسنادی وجود دارند که باید منتشر شوند.
نقش بریتانیا
اما در نقطه مقابل آمریکا، بریتانیاییها گویا چندان برای انتشار اسناد محرمانه در ارتباط با وقایع ۶۰ سال پیش عجلهای ندارند. آنها حتی گاه بر انتشار اسناد آمریکایی نیز تاثیر میگذارند و بخشهای مربوط به دخالت بریتانیا، از اسناد آمریکایی حذف میشوند.
شاید به همین دلیل است که اطلاعات امروز درباره نقشه سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا به نام «عملیات چکمه»، محدودند.
«عملیات چکمه» در واقع نسخه انگلیسی عملیات آژاکس است که گفته میشود توسط سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا – MI6 - اجرا شد و همانند عملیات آژاکس، برای سرنگونی محمد مصدق طراحی شده بود.
مالکوم برن درباره میزان اطلاعاتی که از نقش بریتانیا در رویدادهای سال ۳۲ وجود دارد میگوید: «ما اطلاعات کمتری درباره نقش بریتانیا داریم که در واقع چندان هم تعجببرانگیز نیست، چرا که در حقیقت، نقش آنها کمتر بوده. ضمن اینکه قوانین بریتانیا برای انتشار اسناد محرمانه در مقایسه با آمریکا، سختگیرانهتر است و در این زمینه خست نشان میدهند. این در حالی است که محققان بریتانیایی حتی از آمریکاییها هم بیشتر تلاش میکنند تا دولتشان را وادارند که نقششان را در کودتا تایید کنند.»
ارتباط درهمتنیده آنچه در سال ۳۲ رخ داد با تصمیمات محرمانه رهبران کشورهای بریتانیا و آمریکا، موجب شده تا در تمام این سالها بررسی وقایع این سال با دشواریهای بسیاری همراه باشد.
در حال حاضر اگرچه دسترسی به اسناد و مدارک گستردهای در ارتباط با کودتای ۲۸ مرداد میسر است اما همانطور که مالکوم برن بر آن پافشاری میکند، کماکان انتشار اسناد محرمانه از سوی دولتهای بریتانیا و آمریکا میتواند بر زوایای پنهان این رویدادها نور بیافکند و حقایق بیشتری فاش شود.
او و سازمانش در دانشگاه جرج واشنگتن از جمله نهادهایی هستند که میگویند کماکان در تلاشند تا اسناد دولتی بیشتری را برای استفاده عموم به دست بیاورند و منتشر کنند.
(در بخش بعدی سقوط، از محاکمه محمد مصدق خواهیم گفت. اتهام او چه بود و چگونه از خود دفاع کرد؟)