مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیسجمهور»، هر بار یکی از مهمترین جنجالهای محمود احمدینژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوریاش ورق میزند. بیست و هفتمین بخش از این مجموعه رادیویی به «انتصابها در سازمان میراث فرهنگی» میپردازد.
-----------------------------------------------------
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، یکی از مهمترین کانونهای انتصابات جنجالی محمود احمدینژاد است. از انتصاب اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی گرفته تا روحالله احمدزاده و محمدشریف ملکزاده.
-----------------------------------------------------
Your browser doesn’t support HTML5
اسفندیار رحیم مشایی، اولین رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است عملکرد و اظهارات پر حرف و حدیث او از جمله مباحثی درباره آنچه مکتب ایرانی مینامد، جنجالی بزرگ در کشور ایجاد میکند:
«مکتب ایران، روشنترین و زیباترین و مطمئنترین فردا را به همه انسانها هدیه میکند. درود بر ایران.»
محمود احمدینژاد در مقابل فشار منتقدین اصولگرا کوتاه نمیآید و در هر موقعیتی از اسفندیار رحیم مشایی دفاع میکند:
«حرفها خیلی روشن است. حرفهای دولت هم یک حرف بیشتر نیست، ایشان هم همان حرف را میزند، حالا ادبیاتش متفاوت است. بعضیها میخواهند هرچیزی را به یک دعوا تبدیل کنند. حساسیتی روی آقای مشایی درست کردند که به نظر من این حساسیت عادی نیست، غیرعادی است.»
مواضع اسفندیار رحیم مشایی، انتقادات تند اصولگرایان را از محمود احمدینژاد در پی دارد اما رئیسجمهور توجهی به این انتقادات نمیکند و در اواخر دولت نهم او را معاون اول خود میکند. اما با حکم حکومتی آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حکم معاون اولی او ملغی میشود. محمود احمدینژاد:
«هر روز یک شایعهای، هر روز یک تهمت، هر روز... همین طور میزنند. اصلاً انگار هیچ کنتوری نداره. هر چه دلشان میخواهد به دولت میگویند. خیلی عجیب است من بعضی وقتها میبینم این گزارشها را، چه عبارات، چه تهمتهایی به همکاران من در دولت، به نزدیکان، امنای من که بار اداره کشور شب و روز بر دوششان است، شبانهروز کار میکنند، این چند تایی که بیشتر از همه کار میکنند بیشتر تحت فشارند. آقای ثمره، آقای رحیمی، آقای مشایی، بهخصوص اقای مشایی.»
رئیسجمهور، بعد از اسفندیار رحیم مشایی، حمید بقایی را به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منصوب میکند. این انتصاب نیز جنجالساز میشود. در طول دوران ریاست حمید بقایی بر سازمان میراث فرهنگی، اعلام میشود که چمدان حاوی اسناد محرمانه جنگ جهانی دوم و برخی نامهنگاریهای وزارت خارجه، مربوط به قبل از انقلاب، در یکی از خودروهای محمدرضا پهلوی، پادشاه پیشین ایران پیدا شده است.
در آن زمان صداوسیمای جمهوری اسلامی و رسانههای مختلف برای پوشش این خبر به محل کاخ موزه نیاوران دعوت میشوند و مانور رسانهای فراوانی روی این موضوع صورت میگیرد.
بعداً برخی از رسانههای اصولگرا همانند «نسیم» مینویسند که علیرضا مقیمی، مدیر وقت کاخ موزه نیاوران که بعدها به عنوان مدیرعامل منطقه آزاد ارس منصوب و چندی بعد بازداشت شد، گفته است که شایعه کشف اسناد از کیف شاه در کاخ نیاوران با طراحی حمید بقایی برای انحراف افکار عمومی از سخنان جنجالی وی درباره ترکیه صورت گرفته بود.
حمید بقایی، که در دوران ریاستش بر سازمان میراث فرهنگی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور آسیا نیز شده بود، در اولین اظهار نظر در این پست، جنجالی دیگر میآفریند و میگوید که کشته شدن صدها هزار ارمنی ارامنه در سال ۱۹۱۵ توسط امپراتوری عثمانی یک نسل کشی بوده. این سخنان با واکنش تند دولت ترکیه مواجه میشود. روزبه میرابراهیمی، روزنامهنگار سیاسی ساکن آمریکا:
«علت اصلی اینکه احمدینژاد افرادی که در حلقه اصلی او بودند و حساسیت روی آنها وجود داشت در پستهایی مثل سازمان میراث فرهنگی قرار میداد این بود که این سازمان از سازمانهایی بود که مستقیماً زیر نظر رئیسجمهور بود و عملاً نهادهای نظارتی مثل مجلس، قادر به نظارت بر آنها یا رأی اعتماد دادن به آنها نبود.»
بعد از مدتی دیوان عدالت اداری، به خاطر تخلفات حمید بقایی در دوران ریاستش بر این سازمان، او را به چهار سال محرومیت از خدمات دولتی محکوم میکند. حکمی مناقشهبرانگیز که هنوز هم بین حمید بقایی و شعبه تجدید نظر دیوان عدالت اداری در جریان است.
حمید بقایی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میرود و محمود احمدینژاد بیتوجه به انتقادات اصولگرایان او را به عنوان معاون اجرایی رئیسجمهور منصوب میکند. مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار سیاسی ساکن پاریس:
«اصرار آقای احمدینژاد برای استفاده و بهکارگیری کسانی که مورد حساسیت جریانهای رقیب بودند و در واقع بیتوجهی به توصیه اصولگراها به نظرم بخشی از آن به ویژگیهای روانشناختی آقای احمدینژاد برمیگردد که بالاخره نشان داده که کاملاً پروژههای سیاسی-ایدئولوژیک خودش را تعقیب میکند، و با توجه به اینکه این مجموعه به هرحال یک مناسباتی دارد و افرادی در کارویژههای خاص قرار دارند یا جایگاه تعریف شده دارند، سبیعتاً به راحتی نیروهای خود را از دست نمیدهد و قطعاً توصیهها و ملاحظات آقای مشایی هم در بهکارگیری این افراد میتواند مؤثر باشد.»
رئیسجمهور به جای حمید بقایی، روحالله احمدزاده، استاندار پرحاشیه استان فارس، را به ریاست این سازمان پر حرف و حدیث منصوب میکند.
پیش از این انتصاب آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در یکی از خطبههای نماز جمعه تهران از انتصاب به تعبیر او یک نیروی جوان و کمتجربه در این استانداری که دارای مسائل اقتصادی و اختلافی مهم است، انتقاد میکند و میگوید که چگونه میتوان چنین فردی را بدون هیچ تجربه مدیریتی به عنوان استاندار این منطقه مهم منصوب کرد. احمد جنتی تأکید میکند که این فردی که هیچ مسئولیتی ندارد، افراد حزبالهی ما را درو و طرد میکند. مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار سیاسی:
«بعد از مشخص شدن اختلاف نظر بین آقای احمدینژاد و مرکز ثقل قدرت و به خصوص بعد از اینکه در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، خطوط تمایز ایشان برجستهتر شد، کاملاً پیگیری پروژههای سیاسی ایدئولوژیک احمدینژاد-مشایی به نظر من تشدید شد. یعنی وضعیتی که در دور دوم آقای احمدینژاد بود، در دور اول ریاست جمهوریاش کمتر قابل ردیابی است. این به جایی میرسد که ایشان در برابر کسی مثل آقای جنتی، دبیر شورای نگهبان که خب البته جایگاه سیاسی ایشان در ساختار قدرت مشخص است، کاملاً بیتفاوتی نشان میدهد و به نوعی لجبازی میکند. این نه تنها یک وجه روانشناسی دارد که به نظر من باز برمیگردد به همان پوژههای سیاسی ایدئولوژیک که باند احمدینژاد-مشایی که تلاش میکنی نیروهای حامی خود و همراهان خودش را نه تنها از دست ندهد بلکه آنها را بیش از پیش در موقعیتها و جایگاههایی که در حاکمیت دارند، ارتقا دهد و البته برای آنها یک شناختهشدگی و منزلت اجتماعی ایجاد کند.»
دوران ریاست روحالله احمدزاده بر سازمان میراث فرهنگی بیشتر از هشت ماه دوام نمیآورد. محمود احمدینژاد او را بدون دلیل مشخصی کنار میگذارد و به جای او حسن موسوی را به ریاست این سازمان منصوب میکند.
ریاست آقای موسوی هم بر این سازمان چند ماه بیشتر طول نمیکشد. از سوی محمود احمدینژاد برای حسن موسوی، حکم رئیس دفتر رئیسجمهور صادر میشود و برای محمدشریف ملکزاده، حکم معاون رئیسجمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
محمدشریف ملکزاده از افرادی است که در حلقه یاران محمود احمدینژاد قرار میگیرد. اصولگرایان به این حلقه، جریان انحرافی میگویند. محمدشریف ملکزاده قبل از این پست ماجراهایی پر حاشیه داشت.
سمت کوتاه مدت او در معاونت مالی- اداری وزارت خارجه موجب میشود، نمایندگان مجلس علیاکبر صالحی وزیر خارجه را تا پای استیضاح ببرند. احمد توکلی، نماینده مجلس و مخالف پست محمدشریف ملکزاده:
«من به آقای وزیر خارجه گفتم چرا این کار را میکنی؟ گفت که خیرخواهان زیادی به من تذکر دادهاند اما من سند ندارم. گفتم بروید قوه قضائیه سند بگیرید. بروید وزارت اطلاعات سند بگیرید.»
محمدشریف ملکزاده با فشار نمایندگان مجلس، از معاونت وزارت خارجه استعفا میدهد. به فاصله کوتاهی محمدشریف ملکزاده توسط قوه قضائیه به دلیل اتهامات متعدد مالی در دورانی که دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور بود، بازداشت میشود. همزمان با او افراد دیگری از یاران نزدیک محمود احمدینژاد بازداشت میشوند. رئیسجمهور پس از این بازداشتها میگوید که کابینه خط قرمز اوست:
«ما تا الان سکوت کردیم. از این به بعد هم بنای ما بر سکوت است. اما نقطهای که ببنیم قرار است آسیب جدی به کشور وارد شود، موظفم کارها و مسائل را با مردم در میان بگذارم و وظایف قانونی خودم را انجام دهم. امیدوارم که به آنجا نرسد.»
محمدشریف ملکزاده از زندان آزاد میشود و بعد از مدتی از سوی محمود احمدینژاد، به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منصوب میشود.
صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، در یک همایش به طور غیرمستقیم به این حکم جنجالبرانگیز اشاره میکند و میگوید: «یک دفعهای حکمهای قارچگونه از این طرف و آن طرف صادر میشود. آیا ما نباید ملاحظه کنیم که اگر متهمی در دستگاه قضایی مورد رأفت نظام قرار گرفته نباید به وی احکام کلیدی بدهیم و تشویقش کنیم؟»